مرک آخرین سربازمعلم

+0 beyen

" style="font-size:large;text-decoration:underline">مرک آخرین سربازمعلم

«بمناسبت سی وهشتمین سال درگذشت مرضیه احمدی اسکوئی»

  • م.ر.حکم آبادی

بعدازظهرششم اردیبهشت 1353درزندان کمیته شهربانی،سه نفرازبازجوهای ساواک باهم به سلول انفرادی من آمدند.اولین باربود که تهرانی(1)،رسولی(2)وهوشنگ(3)بطورجمعی وهراسان به سلول من می آمدند.تهرانی باتمسخرخطاب بمن گفت:«مرضیه جونت دستگیرشده وهمه چیزراگفته،مقاومت تودیگربی فایده است،اگرمیخواهی زنده بمانی بیاحرفهایت رابزن وگرنه اعدامی هستی.»

دوماه بود که من جیره روزانه شلاق داشتم،هردو پایم چرک کرده وتمام ناخن هایم ریخته بودوقادربه راه رفتن نبودم دونفرپاسبان زیربازوهایشان مراگرفته وبه اتاق تهرانی بردند.

من به عنوان یک زندانی سیاسی تجربه دارمی دانستم که اگرمرضیه زنده دستگیر شده باشد،برای شکستن روحیه من،حتمااورابامن روبرومیکنند لذاوقتی ورقه بازجوئی راجلوی من گذاشتند،دوباره حرفهائی راکه قبلانوشته بودم تکرارکردم.تهرانی بامشاهده نوشته های من به شدت عصبانی شدوورقه هاراپاره کردوبامشت ولگدبه جان من افتاد،سپس حسینی(4)راصدازدوگفت:«آقای حسینی جنازه اش رامیخواهم.»

هوشنگ بازجوبرای تحقیرمن آوازی راکه درآن سالهابین چپ ها خیلی معروف بودبادهان کجی می خواند.هوشنگ آذربایجانی بودونقش بازجوی واسته رابازی میکرد،اوبامن ترکی حرف می زدوچندباربه قول خودش مراازدست تهرانی خلاص کرده بود.شب هنگام موقعی به هوش آمدم که پاسبانها پیکر نیمه جان مراروی یک پتوی سربازی انداخته وکشان کشان به سلول انفرادی بازگردانده بودندویک زندانی نادم رانیزجهت مراقبت بالای سرم گذاشته بودندکه اگربه اغمارفتم مامورین راخبرکندواینچنین بودکه وقتی چشم باز کردم وخودرادرسلول یافتم مطمئن شدم که مرضیه دستگیرنشده یازنده دستگیرنشده است.

هفت ماه بعدوقتی مرااززندان کمیته شهربانی به زندان قصرمنتقل کردند،اززندانیاندیگرشنیدم که به دنبال دستگیری گروهی ازفدائیان درتبریز،دراوایل اردیبهشت،قراردوستان مرضیه درتهران توسط ساواک شناسایی شده وهنگامی که میخواستندمرضیه رادرنزدیکی میدان خراسان دستگیرکنندباخوردن قرص زهرسیانورکه همیشه همراه خودداشت،درساعت ده بامدادروزششم 1353به زندگی خودپایان داده است.وبدینسان دفترزندگی پرماجرایش در29سالگی بسته شده است.کسی که عاشق زندگی بود همیشه میگفت:«دلم میخواهدنسل آزادشده برروی استخوان های من پایکوبی کند»

درراه آرمانهایش جان باخت.آرمانی که چندی بعدزیرعلامت سوال رفت ومردی که جنگ کسب وکاراوبودبه من گفت که جنگ چریک ها باساواک جزئی ازجنگ سرداردوگاههای شرق وغرب برای تسلط برایران است.

چقدردردناک است

مرگ آخرین سربازی که

درمیدان آخرین جنگ

باآخرین گلوله کشته می شود

امااگربدانم که آن سربازمنم

چنین مرگی راجانانه پذیراخواهم شد.

امامتاسفانه نه مرضیه آخرین سربازبودونه درگیری باساواک آخرین جنگ واکنون سنگ قبرکوچک مرضیه درجوارسایرفداکاران فراموش شده درقطعه 33گورستان بهشت زهرادرجنوب تهران قراردارد.

یک سال ونیم بعدازدرگذشت مرضیه،من دریک دادگاه نظامی فرمایشی به اتهام عضویت دریک گروه براندازوپناه دادن مرضیه وهمکاری بااوبه سال زندان سیاسی محکوم شدم وتاانقلاب ضدسلطنتی سال 1357درزندان های تهران ماندم.

مرضیه احمدی اسکوئی درسال 1324دریک خانواده متوسط درشهرتاریخی اسکو(5)واقع دربیست وپنج کیلو متری جنوب تبریزچشم به جهان گشودزندگی خانواده از راه کشاورزی وباغداری تامین می شدومرضیه تاکلاس نهم درهمین شهرکه درآن موقع مرکزصنایع دستباف وتولیدخشکباربوددرس خواندوسپس وارددانشسرای مقدماتی تربیت معلم درتبریزشدوبعدازآنکه معلم شدباگرفتن دیپلم،دانشجوی شبانه دانشگاه تبریزگردید.

فعالیت سیاسی مرضیه ازدانشسرای تبریزشروع شده است که درآن موقع همگام بادانشگاه تبریزدومین کانون روشنفکری مخالفت بارژیم شاه درتبریزمحسوب می شد.

درسال 1347بعدازغرق شدن صمدبهرنگی دررودخانه ارس جنبش دانشجوئی تبریزواردمرحله مبارزه جدی بارژیم شاه گردیدوبرای مرضیه نیزمبارزه سیاسی مقدم برمبارزه فرهنگی گشت که تاآن موقع محورمبارزات روشنفکری بود.

تدریس روزانه دراسکووتحصیل شبانه دردانشگاه تبریزتمام وقت مرضیه رامی گرفت وفرصتی برای فعالیت جدی باقی نمی گذاشت بدین جهت مرضیه باشرکت درکنکورسراسری وارددانشسرای عالی سپاه دانش درمامازنورامین شدوازسال1348بیشتروقت خودراصرف فعالیت سیاسی کرد.دیگربحث نه ازشعروفلسفه بلکه ازاستراتژی وتاکتیک بود.

مرضیه دردانشسرای ورامین خیلی زودقدرت سازماندهی خودرانشان دادوبه عنوان نماینده دانشجویان انتخاب شدودراعتصابات دانشجوئی سال 1349رهبری اعتصاب دانشجویان این دانشسراراکه برای گرفتن کوی وخوابگاه دانشجویان دخترسازمان یافته بودبه عهده گرفت واعتصاب رابه پیروزی رساند.

نام خانم احمدی اززبان دانشجویان نمی افتاد.وی ابتدانماینده دانشجویان دختربودولی به زودی پسران نیزقدرت سازماندهی اورادیدندوتحسین کردندومرضیه سخنگوی کلیه دانشجویان دانشسراشد.محبوبیت مرضیه درمیان دانشجویان خوش آیندساواک نبودوبه همین خاطرازطرف ساواک تحت تعقیب قرارگرفت ودرخردادماه 1350درآستانه جشن های دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی بازداشت شد.درآن تاریخ اکثریت فعالین سیاسی تبریزازجمله من درتهران زندانی بودیم ولی نام مرضیه لونرفته بودوبعدازچندروزبازداشت وبازجوئی به علت نبودن مدرک کافی باقرارموقت وتحت نظرآزادشد.رئیس دانشسراومقامات ساواک سعی کردندمرضیه رابخرندولی اوراه مبارزه بارژیم راانتخاب کرده بودونه خدمت به رژیم را،لذابه تمام پیشنهادهاردمی داد.به شوخی می گفت که ناصرالدین شاه به کمال الملک پیشنهادوزارت داده بودولی کمال الملک گفته بود که:«من سلطان شهرعشقم مرابه وزارت چه حاجت؟»

اولین بارکه مرضیه رابه زندان قزیل قلعه برده بودند،دانشجویان برای آزادیش اعتصاب کرده وباردوم که ساواکی هاهمراه بارئیس دانشسرابرای بردن مرضیه آمده بودندیکی ازدختران دانشجوبه قصدخودکشی خودرابه جلوی ماشین ساواک انداخته بودکه اگردانشجویان دیگربه طورتصادفی نجاتش نداده بودندبه احتمال زیا کشته می شد.

بعدازآنکه ساواک مجبورشداوراآزادکند،رئیس دانشسراازقول شاه به او یشنهاد کرده بودکه نمایندگی دانشجویان راکناربکذاردواین جمله رابرزبان آورده بود که:«نمایندگی دانشجویان راکناربگذار،توشایسته ی نمایندگی مجلس هستی ماتورانماینده مجلس شورای ملی میکنیم.»

ویک بارنیزگفته بودکه بیابورس بدهیم بروآمریکاتحصیلاتت رادرآنجاتمام کن.مرضیه تمام این پیشنهادات رابااستهزاردمیکردوبه همین خاطردانشجویان حاظربودندبرای حفظ مرضیه از جان خودشان بگذرند.تیم سه نفری مرضیه (سه یاردبستانی)که عبارت بودندازمرضیه اسکوئی،صدیقه صرافت شیرازی(6)وصبابیژن زاده مراغه ای(7)تمام حرکات اعتراضی دانشسرای عالی ورامین راهدایت میکردندورابطه دانشسرابادانشگاههای دیگررابرقرارمی ساختند.شب وروزدرفعالیت بودندویک لحظه آرام نمی گرفتند.مرضیه برای گرفتن مدرک لیسانس سوژه تحقیقی زندگی کارگران کوره پزخانه های ورامین راانتخاب کرده بودودرجریان کارتحقیقی انگیزه های مبارزاتی اش بادیدن شرایط کارکودکان درکوره های آجرپزی مضاعف شده بود.

شعری که درآن سالهاشعارجنبش دانشجویی محسوب می شد،همیشه وردزبان مرضیه بود:

ساحل افتاده گفت،گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد،آه که من کیستم؟

موج زخودرفته ای،تیزخرامیدوگفت:

هستم اگرمی روم،گرنروم نیستم.

بالاخره بعداززندان،تهدیدوتلاش برای تطمیع،برای اینکه مرضیه ازکانون فعالیتهای دانشجوئی درتهران دورباشدبه اسکوتبعیدکشت وبه عنوان معلم ساده درآنجابه کارگمارده شد.مرضیه سال 1351-1350رادراسکوپیش مادرش کذراندوسپس برای ادامه تحصیل دررشته فوق لیسانس تربیت معلم دردانشگاه تهران به تهران آمدازسال1352مرضیه تمام زندگی خودراوقف مبارزه بارژیم کرد.درآن موقع من کارمنداداره راه آهن تهران بودم وخانه من،خانه یغیرتیمی مرضیه محسوب می شدوبیشتریادگارهای قلمی مرضیه درآنجانوشته شده اند.مرضیه ازاواسط دهه چهل بااغلب مبارزین تبریزآشنایی داشت ومخصوصابابهروزدهقانی خیلی نزدیک بودوبعدازآنکه درسال 1350پیشگامان مبارزات دموکراتیک تبریز،درتهران اعدام شدندمرضیه راه آنان راادامه دادودرصف مقدم مبارزه بارژیم قرارگرفت.مرضیه آشنایی های زیادی باروشنفکران آن دوره داشت باغلامحسین ساعدی ومنوچهرهزارخانی همکاری قلمی داشت وخودنیزبانام مستعارمرجان مطلب می نوشت ودرعین حال حلقه ی ارتباطی دههامحفل وگروه سیاسی وروشنفکری بود.بااستفاده ازهمین ارتباط بودکه دربهارسال1352گروه«جبهه دموکراتیک خلق»راتشکیل دادندهدف این گروه متشکل کردن گروههای سیاسی بادیدگاههای متفاوت حول شعارمبارزه مسلحانه بارژیم بود.ازجمله اعظای این گروه بهزادنبوی بودکه درزندان مواضع مذهبی اتخاذکردوبعدازانقلاب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی راتاسیس نمود.جبهه دموکراتیک خلق چند ماه بعدازتشکیل ضربه خوردومتلاشی کردید،چندنفرازاعضای این گروه ازجمله نادرشایگان اردبیلی دردرگیری مسلحانه بامامورین ساواک کشته شدندوتعدادی نیزدستگیرگردیدندوبقایای گروه به سازمان فدائیان خلق پیوستندوازآن به بعدمرضیه اسکوئی تمام ارتباطات وفعالیت هایش رادراختیارفدائیان خلق گذاشت وخودنیزیکی ازرهبران فدائیان خلق شد.درتابستان1352که مرضیه زندگی مخفیانه داشت،من نیزمدتی همراه اوزندگی مخفی اختیارکردم ولی بعدازچک کردن کلیه ارتباطات متوجه شدیم که نام من جزوافرادتحت تعقیب نیست ولذادوباره به سرکاری اداری خودبرگشتم وارتباطات علنی اعظاوهواداران گروهی ازفدائیان راباکادرهای مخفی انجام می دادم واحتیاجات مالی ومادی گروه رابرطرف می کردم.مرضیه اسامی مستعارمتعددی داشت ولی مااورامرجان صدامی کردیم که مخفف مرضیه جان است.0سالهامطالعه وارتباط بااهل علم وادب اوراانسانی کاملی بارآورده بود.درس سیاست راازکادرهای باقی مانده ی فرقه دموکرات آموخته بودوحس ملی بسیارقوی داشت.شیفته ی روزالوگزامبورگ وسیمون دوبوواربود،ازاین روپیکارگرحقوق زنان محسوب می شد.مانندتمام جوانان آن دوره تحت تاثیرجنبش دانشجوئی1968اروپابودودانشجوراپیش آهنگ آزادی می دانست.همه ماازانقلاب کوباتحت تاثیرگرفته بودیم ،مرضیه نیز تنهاراه رهاییرادرمبارزه ی چریکی می دید.

درجامعه مردسالارایران تابه حال مرسوم نبوده است که مردان درباره زنان ودختران خاطره مبارزاتی بنویسنداماروزی بایدقیدوبندهای این سنت عقب مانده شکسته شودوشایدنوشته های من درباره مرضیه راه گشاباشدواین نقص بزرگ ازتاریخ مذکرایران برطرف کردد.

خاطرات من بامرضیه ازهنگام آشنایی تاآخرین روزهای حیاتش نوشته شده است که شامل بخشهای زیرمی باشد:

1-مرضیه پیشگام جنبش دانشجوئی؛

2-مرضیه شاعره ی آذربایجانی ومدافع آتشین فرهنگ ملی؛

3-مرضیه مبارزوطرفدارسرسخت برابری حقوق زنان بامردان؛

4-مرضیه چریک وفدائی خلق.

این خاطرات ازسالهاپیش حاظرشده وآماده چاپ است.آرزوی من این بوده وهست که نوشته های من درباره مرضیه درشهری منتشربشودکه مرضیه مبارزات سیاسیش راازآنجاشروع کرده است چون درخارج ازایران مرضیه به حدکافی شناخته شده است.ولی تابه امروزشرایت چاپ آن خاطرات درایران فراهم نشده است.شایدخیلی هاندانندکه مرضیه اسکوئی درجمهوری آذربایجان وترکیه شناخته شده ترازایران است.درهمان سالهای وفاتش بختیاروهابزاده معروفترین شاعرمعاصرجمهوری آذربایجان شعربلندی درحق مرضیه سروده است که زبانزده خاص وعام میباشدواشعارترکی خودمرضیه نیزدرتمام کشورهای ترک زبان بارهاچاپ شده است وآوازه وسرودازآنهاساخته شده است ولی دریغ ودردکه هنوزدرزادگاه خود غریب است.

توضیحات:

1-تهرانی سربازجووشکنجه گرمعروف ساواک درروزهای انقلاب دستگیرواعدام شد.

2-رسولی،سکنجه گروبازجوی ساواک وهم اکنون دراروپازندگی میکند.

3-هوشنگ ازشکنجه گران وبازجویان ساواک قبل ازانقلاب به آمریکارفت ودیگربرنگشت.

4-حسینی،شکنجه گروشلاق زن سادیست ساواک بعدازدستگیری درزندان خودکشی کرد.

5-شهرتاریخی اسکودرلوحه های سارگون سوم پادشاه آشوردردوره باستان«اوش کی»نامیده شده است.

6-صدیقه صرافت شیرازی،همکلاسی مرضیه دردانشسراوازرهبران دانشجویی که درجریان ضربه خوردن جبهه دموکراتیک خلق دستگیروزندانی شدوهم اکنون درپاریس زندگی می کند.

7-صبابیژن زاده مراغه ای،یک سال دیرترازمرضیه وارددانشسراشده بودازرهبران دانشجویی بودکه همراه مرضیه به عضویت فدائیان درآمدودراسفندماه سال1355درنزدیکی فرودگاه مهرآبادتهران دردرگیری باماموران ساواک کشته شد.



  • [ ]