bir balık

+0 beyen

ورزقان

ورزقان یکی ازشهرهای استان آذربایجان شرقی استکه دربخش مرکزی شهرستان ورزقان واقع شده است ومرکز این شهرستان می باشدکه درسابق یکی ازبخشهای شهرستان اهربوده است.این شهرستان درچهل کیلومتری غرب اهرو78کیلومتری شمال تبریزواقع شده است.ازسمت شرق به شهرستان اهر،ازسمت غرب به شهرستان های مرندوشبستر،ازسمت شمال به شهرستان های کلیبروجلفاوازسمت جنوب به شهرستان تبریزمحدودشده است.منطقه ورزقان ازقدیمیترین مناطق قره داغ به شمارمی رود.براساس گزارش خبرگذاری ایسکانیوزوبه گفته رئیس شورای ثبت آثارتاریخی وفرهنگی استان آذربایجلن شرقی،55تپه ومحوطه باستانی شهرستان ورزقان درفهرست آثارملی ثبت شده است.قدمت قریب به اتفاق این آثاربه بیش ازسه هزارسال برمی گردد.تازه اینها قسمت های شناخته شده ای از این آثار است.این حرکت شورای ثبت آثاراستان هرچندمسرت بخش میباشدولی قدمهای جدی جهت شناساندن تاریخ وتمدن شبه جزیره قره داغ ضروری است.نظرات مختلفی درمورد علت نامیدن این منطقه به نام«ورزقان»وهمچنین معنا ومفهوم این نام داده شده است.

عده ای واژه ورزقان راباشکل قدیمی تر«ورزگان»(ورزنه+گان)،نامی فارسی به معنای«محل برزگری»آورده اند.عده ای نیزمی گویند«دریکی ازجنگهای زمان های گذشته درمحل فعلی ورزقان،اردوگاهی ایجاد واسرارادرآنجاجمع کرده وبه آنهاوظیفه(مستمری)می دادندو«وظیفه خوران»میگفتندکه به مرورزمان به«ورزقان»مبدل شده است».(تاریخ وجغرافیای ارسباران،حسین دوستی،ص 177).دربعضی ازسایتها هم اینگونه آورده اند:«کلمه ورزقان واژه ای ترکیبی است.ازآنجایی که درزبان ترکی هرجابایستی ازلغات دارای یک واج صدادارباشد،پس اسن کلمه ترکیبی است ازدوواژه وَر+زیقان یاغان تشکیل شده است.درباب کلمه «وَر»چنین آورده اند:یک لغت آذربایجانی است ودرعمل به کارکشت ودروگفته می شودویابخشی ازمزرعه که یک کارگرروی آن کارمیکندوسهم آنکارگرازکل کل ردرحال انجام به حساب می آید.ونیزردیف وخط ممتدازکشت ومحصول رانیز گویند.همچنین به معنی سهم وحصّه نیزآمده است.کلمه«زیغان»نیزاحتمالاصورت تغییریافته«ییغان»باشدکه درترکی قدیم محتمل به کاررفته باشد.باترکیب این دوواژه به این صورت معنی اینچنین بدست می آید:«محل خرمن محصولات کشاورزی».عده دیگرنیزمعتقدهستند:«احتمالاکلمه ورزقان دراصل«وَرَزَقان»باشدواگرچنین باشدبه معنی محل خشک کردن محصولات باغی است.به این صورت که وَرَزَندرترکی به معنی زمین مسطحی که درکنارباغات انگوروسایرمحصولات باغی است وازآن برای پهن وخشک کردن میوه ها استفاده می شود.یابه عبارتی دیگرخرمن میوه نیزمیتواند باشد.گان یاقان یاکان نیزبه معنی محل آمده است.»

ضمن احترام گذاشتن به نظرات نویسندگان مطالب بالایادآوریادآوری میکنم اگراین نام بخاطرمساعدبودن کشت وزرعبه این منطقه(قریب به اتفاق دیمی)داده شده است این نام می توانست زیبنده مناطقی چون دشت مغان ودشت گرمادوز که ازلحاظ کشت وزرع گندم وجووشایرغلات سرآمدسرزمین آذربایجان است،بوده باشد.درموردباغ وومحصولات باغی هم همینطوراست..افسانه «وظیفه خوران»هم تکان داده نشودبهتراست!

به عقیده ماواؤه«ورزقان»صورت تصوریافته کلمه «وارساقان»میباشدکه به مرورزمان تغییروتحول یافته وبه صورت فعلی درآمده است.شایان ذکراست وجود«وارساق/وارتساق»هابه عنوان یکی ازقبایل ترک زبان آذربایجان به اتفاق قبایلی همچون:ساقاها،قاشقای ها،آرساق ها،باسیل هادرآذربایجان وهمسایه های آن امری تثبیت شده است.اسمائیل جعفرزاده ،وارساق راازقبایل قدیم ترک ها میداندووجودنوعی شعر(قوشما)موسوم به«وارساغی»رامنتسب به این قبیله می داند.(ارک تورکجه سؤزلوگو،ص 1228).«ازقبایل درخشانی که درترکیب بندی باقبایل آذربایجان نقش مهم واساسی داشته اند،«وارساق-وارتساق»هاست.وارساق هابامدنیت,سخنوری،شعر،جنگاوری وساخت اسلحه(شمشیر)رغبت مردان زیادی رابرانگیخته ونام خودرابرعده ای ازمناطق آذربایجان نهاده اند.درتاریخ استانبول عاشیق پاشازاده به نام قبیله وسرزمینی به نام«وارساق»برمی خوریموارساق هادرقلمروخودبارهاعلیه حکومت مرکزی قیام کرده وهیچ وقت زیربارآنهانبوده اند.شیخ سلیمان افندی بخاری ،دیران کئلکایان ،محی الدین،م.س.ایوانف،بسیم آتالای،ای.پ.پتروشفسکی وعده ای دیگر،وارساق»هاراترک زبان وازقبایل آذربایجان دانسته اند.(آذربایجان سوی کؤکونودوشونرکن،میرعلی صیدف،ص 89-90)به  عقیده مانام «ورزقان»برگرفته شده ازنام«وارساق»هامی باشد.این نام علاوه برنامیده شدن به این شهرکوچک،نام روستایی درجلفاوهمچنین نام روستایی دیگر درمنطقه میانه می باشد.استادشهریاردرمنظومه«حیدربابایه سلام»ازورزقاناخیرباآوردن مصرع«ورزقان دان آرمودساتان گلنده»یادکرده است.

اگربخواهیم درباب معنی اساطیری «وارسقان»مطلبی ارائه کنیم،بایدگفت:این نام رامی توان ازترکیب؛وار+ساق(سا+اوق)+ان دانست.واژه«وار»که گاها به صورت«بار»نیزبه کاررفته شده است(آرازبار)،درترکی به معنی ومفهوم:حافظ ونگهبان است.به نظرسیدف کلمه«ساق»ازترکیب دوواج:«سا»به معنی کمان و«اوق/اوخ»به معنی تیرمی باشد.پسوندترکی«ان»هم به معنی مکان،محل وسرزمین می باشد.باتوضیحاتی که داده شد،می توان«ورزقان/وارسقان»رااحتمالابه معنی:«سرزمین حافظان تیروکمان»دانست.

علیرضاانبار



  • [ ]